حسین فرجی مجری تلویزیون پارس تی وی پرچم استفاده نکردنش در برنامه را توضیح داد. می گوید در کجای دنیا مجری برنامه پرچم جلوش میذاره یا به سینه اش میزنه که من این کار را بکنم. به ایشان باید گفت کجای دنیا مجریان تلویزیون اپوزیسیون محسوب می شوند. آنها مامور و عوامل دولت و حکومت شان هستند. اما همه مخالفان یک حکومت اتفاقا از پرچم استفاده می کنند. یا باید استفاده کنی و یا عدم استفاده از شیر و خورشید یعنی مامور رژیم اسلامی بودن. اگر از این اتهام می خواهی خود را تبرئه کنی پرچم اپوزیسیون را نشان بده و مخالفتت را با رژیم بدین وسیله آشکارا کن.
نکته مهم اینجاست که چرا ایشان و امثال این آقا دقیقا در ایامی که ایرانیان خارج کشور برای تظاهرات بزرگ علیه رژیم هماهنگ می شوند این حرف ها را می زنند.
چرا همزمان که عده ای با طرحی قصد حذف شیر و خورشید را از پرچم اپوزیسیون دارند این افراد هم به کمک آنها آمده اند.
آقای فرجی شما یا مخالف رژیم هستید که پرچم تان شیر و خورشید است و یا مزدور رژیم که پرچمتان مخفی است.
لا اقل فیلمی از داخل خانه تان نشان دهید تا ادعایی که می گویید در منزلتان 10 پرچم دارید تایید شود.
بی بی سی فارسی از شاهزاده برای مصاحبه ای دعوت به عمل آورد.
اما نوع این مصاحبه متفاوت با موارد قبل بود. در واقع یک گفتگوی خبری بود که معمولا با هرکسی در بی بی سی انجام می شود.
یعنی نوع گفتگو برای شاهزاده مناسب نبود. گویا یک کارشناس معمولی را به استدیو خبری آورده اند تا با چند سوال چالشی او را ضایع کنند و تمام.
شرکت شاهزاده در چنین گفتگوهایی به عقیده برخی هواداران ایشان توهین به جایگاه شان است و دفتر ایشان باید مواظب این نوع تخریب های رسانه ای باشند.
باید توجه کنیم که از این به بعد رابطه دولت های غرب اعم از انگلیس و امریکا با ایران بسیار صمیمانه و معامله ای شده و بحث حقوق بشر در ایران و مردم آزادی خواه و اپوزیسیون کاملا فراموش شده است.
هر دولتی به دنبال چپاول اموال و منابع نفتی ماست و انگلیس و امریکا هم استثنا ندارند .
آنها تا وقتی دم از حقوق بشر و زندانیان سیاسی می زنند که دولت ایران در مقابلشان کرنش نکند و چموشی کند . اما اگر دولت ایران و حکومت را رام کنند و لگامش را به دست گیرند دیگر :
همه چی آرومه ...
تذکری به دفتر شاهزاده را در این موقعیت لازم دیدم گوشزد کنم:
وقتی شاهزاده به لندن سفر می کند برای بحث حقوق بشر و زندانیان سیاسی در ایران ، یقینا سعی می کنند سفر ایشان را با یک مصاحبه به چالش بکشند ، ایشان را تنها نشان دهند، فعالیت هایشان را بی مورد نمایان کنند و صریحا از دولت روحانی حمایت کنند.
باور کنیم که الان تکیه بر قدرت های خارجی اصلا به صلاح نیست. وقتی خودشان می گویند طبق آمار اعدامها در این شش ماه بعد از حسن روحانی افزایش یافته است ، یعنی ما هدفمان چپاول است حالا اعدام زیاد بشود ، بشود ما بتوانیم به ایران چنگ بیاندازیم.
پس مواظب باشید که وقتی بی بی سی می گوید با شازاده می خواهم مصاحبه کنم نوع مصاحبه چطوری است ؟ چه سوالاتی مطرح می شود ؟ چه کسی مجری برنامه خواهد بود ؟ چرا مجری درجه 3 بی بی سی برای این کار انتخاب شده ؟
چرا با سوال های پی در پی و میان حرف ایشان پریدن و قطع سخنان ایشان مصاحبه ای دشمنانه ارائه می دهند.
مراقب باشید که ماجرا خیلی متفاوت شده است.
اما ای ایرانیان !
باور کنیم که باید روی پای خود بایستیم.
من اگر برخیزم تو اگر برخیزی همه بر می خیزند .
قسمت هایی از بی ادبی های زننده این مجری بی بی سی درجه سوم را با شاهزاده ببینید:
از ابتدای تاسیس تلویزیون الفردا یا همان ایران فردا علیرضا نوری زاده پرچم شیر و خورشید را از برنامه اش حذف کرده بود و با افشاگری و آگاهسازی شهرام همایون از مجبوری پرچمی را به مدت کوتاه نمایش می داد. اما امروز مصاحبه وی با شاهزاده رضا پهلوی باعث شد که وی پرچمی را بزرگ بک گراند کار و مصاحبه اش قرار دهد.
جناب نوری زاده تو که می توانی پرچم بگذاری چرا هر شب این کار را نمی کنی. چرا روز 12 بهمن بک گراند برنامه ات " امام آمد " گذاشته بودی . اما چرا در این مصاحبه هم با کنایه هایت به تخریب محمد رضا شاه فقید و حمایت از خمینی می پردازی ؟ فکر می کنی ما نمی فهمیم که می گویی: روزی که دیو از ایران رف گریان رفت و وقتی فرشته خواست برود آنقدر روی دست ها ی مردم بود که برهنه شد ..." این تعریف است یا تخریب ؟ تو نمی فهمی یا خودت را به نفهمی می زنی یا اینکه ما را نفهم گیر آورده ای .
اما برخی انتقاد می کنند که چرا شاهزاده با این جور افراد و بی بی سی فارسی مصاحبه کرده است ، ایشان با این مصاحبه این پیام را رساند که نوری زاده وطن فروش نیست و رابطه ای با اعراب ندارد و ... باید گفت :
ایشان آزادند که با هر رسانه ای مصاحبه کنند.
ایشان نقش فرد محوری برای اپوزیسیون و هواداران نظام پادشاهی دارند. و باید پدرانه همه را جمع کنند و جذب کنند. این نوع جذبها باعث خیانت کمتر این جور افراد است .
ایشان باید صدای خود را به همه مخاطبین ایرانی برسانند و این هم معلوم است که مخاطبین نوری زاده شهرام همایون را نمی بینند و بر عکس .
هاشمی رفسنجانی و حزبش که سال 87 به احمدی نژاد می پریدند که چرا با هدفمندی یارانه ها سیستم کشور را گدا پرور می کند، حال که سکان دولت را در دست گرفته اند افتضاح گداپروری رژیم را به اوج رساندند.
طرح سبد کالایی دولت تدبیر و امید با برگرداند طرح عقب افتاده و دهه شصتی کوپن بود.
فقط به عکس ها بنگرید و خفت و خواری مردم را در مقابل این دولت ببینید .
آیا به نظر شما با این مردم می توانیم امیدی به آزادی داشته باشیم.
آیا این مردم مرد اعتراض و روز های سختند یا با کوچکترین وعده و فشار همه ارزش ها را فراموش می کنند.
این عکس ها را ببینید و دوباره درباره ایران بیاندیشید.
سایت روشنگری نوشت :«کسانی
از خارج کشور به هر نوعی نامه‌ای به ما می‌دادند و درخواست بازگشت داشتند.
خیلی از ایرانی‌های خارج از کشور [نامه می‌نویسند و می‌گویند] که آقا ما
می‌خواهیم برگردیم. این قصه از آدم‌های سطح پایین شروع می‌شود و تا سطوح
بالا ادامه پیدا می‌کند. مثلا خیلی از این آقایون بودند و الان هم هستند که
درخواست برگشت دارند. مثل اکثر شاغلان این ماهواره‌ها و سیاسیون که
درخواست دادند و این درخواست می‌آید در اطلاعات خارجه قرار می‌گیرد و آن‌جا
بررسی می‌شود. این برنامه از زمان نخست وزیری مهندس موسوی شروع شد و در
دوره هاشمی و خاتمی هم یعنی تا دوره‌ای که من در وزارت بودم ادامه داشت.
اگر کسی در عملیات‌های بمب‌گذاری و ترور و معاندت با نظام نبود درخواست‌او
مورد بررسی قرار می‌گرفت. در دوره احمدی‌نژاد هم این پروسه زیر نظر شورای
عالی ایرانیان خارج از کشور قرار گرفت.»
این بخشی از مصاحبه “اکبر خوشکوشک” رییس گروه ضربت وزارت اطلاعات دوران علی فلاحیان با روزنامه“قانون” است. او به‌دلیل نقشش در تیم ترورهای خارج از کشور به “اکبر فرنگی کار” معروف است.
خوشکوش
درادامه از برخی روش های دستگاه های امنیتی رژیم ایران برای جذب نخبگان و
پروژه تواب سازی اپوزیسیون خارج از کشور پرده برداری کرده است.
این
مامور سابق نهاد های امنیتی می گوید وزارت اطلاعات برای آن‌دسته از
خوانندگانی که قصد بازگشت به ایران داشتند٬ کنسرت برگزار کرده است و از
“فریدون فرخزاد” و “مهستی” به عنوان دو خواننده‌ای یاد کرده که وزارت
اطلاعات برای آنها در شهر برلین آلمان کنسرت برگزار کرده است.
خوشکوشک افزوده در این کنسرت٬ وزارت اطلاعات «نت‌های موسیقی» فرخزاد را تعیین کرده و به وی داده بود!
نکته
حائز اهمیت این که این عضو سابق وزارت اطلاعات گفته، فرخزاد «حتی در
شبکه‌ای که ما خواستیم و کاری را که گفتیم انجام داد و عزم خودش را برای
برگشت ثابت کرد.» که با توجه به برخی تحرکات مشکوک نظیر حضور ابراهیم نبوی
در بخش فارسی صدای آمریکا و اظهار نظرهای آنچنانی، به نظر می رسد وزارت
اطلاعات دولت روحانی هم قصد انجام چنین پروژه های را دارد.
جالب
این که دم خروس این پروژه هم از برنامه افق صدای آمریکا بیرون زده است،
یعنی جایی که به واسطه نظارت دولت آمریکا هیچ شک و شبهه ای برای کسی باقی
نمی گذارد.
در
ضمن شنیده ها حاکی از این است که شماری از فعالان سیاسی اپوزیسیون نظیر
“ح.د” که سر معامله با جمهوری اسلامی را ندارند، بعد از روی کار آمدن دولت
روحانی دیگر به این برنامه دعوت نمی شوند. در عوض به نظر می رسد این برنامه
با هدایت تهیه کننده این برنامه “کاوه ادیب” و اجرای “سیامک دهقانپور”
عرصه ای برای یکه تازی چهره های اصلاح طلب خارج از ایران و تبدیل به مسیری
مطمئن برای بازگشت به ایران شده است. چرا که پیروزی در خانه حریف یعنی صدای
آمریکا برای “بخش جمع آوری خارجی” وزارت اطلاعات- بخشی که به گفته خوشکوشک
وظیفه جذب ایرانیان خارج از کشور را به عهده دارد- بسیار شیرین تر است.
البته
تا این جای کار خیلی هم بد نیست و دخلی به کسی ندارد، تعدادی از فسیل های
سیاسی که به غیر از اشغال صندلی در شبکه های ماهواره ای و کنفرانس هایی که
برای پیدا کردن آلترناتیو در ایران برگزار می شود، هیچ خاصیت دیگه ای
ندارند، حالا بوی کباب به مشامشان خورده و هوای بازگشت به وطن در سر دارند.
اما مساله اصلی این است که جمهوری اسلامی به همین اندازه هم قناعت نمی کند
و به قول مامور سابق وزارت اطلاعات این افراد باید با جاسوسی از دوستان و
ارائه «اخبار گروه‌های معارضی که علیه جمهوری اسلامی کارهای سیاسی می‌کنند»
برادری خود را به جمهوری اسلامی ثابت کنند، تا اجازه ورود به ایران به آن
ها اعطا شود.
اگر
چه عدم پایبندی جمهوری اسلامی بر وعده هایش در ۳۵ سال گذشته برای همه واضح
و روشن است با این حال از ما گفتن که آقایان نبوی و دهقانپور این بوی کباب
نیست و خر داغ می کنند. چرا که این خوش رقصی ها هم نتوانست فرخزاد را به
ایران برگرداند و قبل از بازگشت به ایران به دست عوامل رژیم ولایت فقیه
کشته شد. در ضمن هویتپل ارتباطی فرخزاد و اطلاعات ایران یعنی “علی رضا نوری زاده”نیز
پس از اجرای چند سناریو نخ نما برای جمهوری اسلامی و گاف های پیاپی مثل
ماجرای “سردار مدحی” توسط اطلاعات ایران افشا شد و تبدیل به سوژه ای برای
تثبت هژمونی اطلاعاتی ایران در میان اپوزیسیون و منتقدین جمهوری اسلامی شد.
صلاح مملکت خویش خسروان دانند!
