۱۳۹۳/۲/۶
پس از مازراتی و فراری، حالا موج خرید هواپیماهای شخصی در ایران
مردم ایران خارجیها را به خانه خود دعوت میکنند:«باید ایران را دید»
چند روزی است موجی در بین کاربران ایرانی و حتی غیر ایرانی توییتر به راه افتاده که در این موج توییتری کاربران، دیگر کاربران غیر ایرانی توییتر را با هشتگ باید ایران را دید یا «ماست سی ایران» به مسافرت به ایران دعوت میکنند.
هشتگ و دعوتی که غالبا همراه با عکسی از یک منطقه دیدنی، تاریخی، طبیعی و یا فرهنگی ایران همراه است.
این موج توییتری حتی با همراهی برخی از مقامات دیپلماتیک کشورهای غربی از جمله سفیر هلند در ایران، روزنامه نگاران نامداری چون لورا روزن نیز واقع شده است و آنها نیز جملات و یا تصاویری از ایران با هشتگ «ماست سی ایران» منتشر کرده اند.
این هشتگ حتی پس از مدتی مرزهای سیاسی ایران را نیز فتح کرد و علاوه بر اینکه حسن روحانی رییس جمهور ایران با انتشار عکسی از این هشتگ استفاده کرد، بلکه رسانه های متعلق به جناح راست همچون خبرگزاری مهر و حتی سایت اصولگرای مشرق نیوز که به اتخاذ مواضع رادیکال شهرت دارد نیز از این هشتگ استفاده کردند.
با آغاز سال 2014، بسیاری از نشریات بین المللی از جمله فایننشال تایمز ایران را یکی از بهترین کشورهایی در دنیا معرفی کردند که توریست ها باید به آن سفر کنند. برخی از کمپانی های مسافری در پاریس از افزایش، افرادی که خواهان سفر به ایران هستند خبر میدهند.
اعتراض به سبک چینی: ماموران شهرداری از مردم آنقدر کتک خوردند تا مردند
چندین مامور شهرداری در شهر کانگنان چین، در پی شورش مردم تا حدی از سوی جمعیت معترض کتک خورده اند که منجر به مرگ چند تن از آنان شد.
این اتفاق در حالی رخ داد که ماموران شهرداری فردی که قصد داشت از آنها عکس بگیرد را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دادند، در اینجا مردم به خشم آمدند و آنها را تا حد مرگ مورد ضرب و شتم قرار دادند.
ماموران شهرداری که در چین مسوول برقراری «نظم عمومی» هستند، در حال درگیری با چند دست فروش بوده اند که مردی شروع به عکسبرداری از آنها میکند. ماموران به فرد عکاس دستور میدهند تصاویر خود را پاک کند اما او از این کار خودداری میکند.
خودداری فرد عکاس، منجر به حمله ماموران شهرداری به وی میشود. بسیاری از مردم در شبکه های اجتماعی مدعی شده اند ماموران با یک چکش بسیار بزرگ به مرد عکاس حمله کرده اند. خشونت ماموران شهرداری شاهدین ماجرا را به واکنش وامیدارد.
در تصویر زیر فرد عکاس در حالی که موبایلش در کنارش افتاده دیده میشود
هشدار:برخی از تصاویر در مقاله خشونت آمیز و ناراحت کننده است
شاهدین ماجرا عنوان کرده اند این چکشی است که ماموران شهرداری با آن فرد عکاس را مورد ضرب و شتم قرار داده اند
جمعیتی از مردم عصبانی که شاهد ماجرا بودند، ماموران شهرداری را در داخل این اتوبوس محاصره کرده اند.
ماموران شهرداری که توسط جمعیت عصبانی تعقیب شده بودند به داخل یک اتوبوس پناه میبرند اما مردم شیشه و در اتوبوس را شکستند و ماموران شهرداری به شدت مورد ضرب و جرح قرار دادند، بسیاری نیز با استفاده از سنگ، این اتوبوس را سنگباران کردند.
مردم اتوبوس را پنچر کردند تا مانع فرار ماموران شهرداری شوند.
ماموران شهرداری که به علت حمله مردم و پرتاب سنگ به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند، ساعت ها بعد با حضور نیروهای ضد شورش در محل، نجات پیدا کردند.
به گفته پلیس چین، چند نفر از ماموران شهرداری طی این حمله نهایتا کشته شده اند، خشم مردم تا حدی بود که به آمبولانس حامل ماموران شهرداری نیز حمله کردند.
مصاحبه گاردین با مادری که قاتل فرزندش را روی چوبه دار بخشید
چندین روز قبل از روز قصاص عبدالله به خوابم آمد و از من خواست که قاتلش را ببخشم،اما من نتوانستم خودم را قانع کنم که او را ببخشایم؛اما دقیقا دو روز قبل از اعدام قاتل،مجددا عبدالله به خوابم آمد،اما این بار با من صحبتی نکرد و درخواست من برای صحبت را رد کرد. وی که از طریق تلفن با گاردین صحبت کرده می گوید: تا لحظه ای که طناب را از گردن بلال برداشتم تصمیمی از پیش نگرفته بودم
سامره علی نژاد، مادری است که اکنون دیگر آنقدر مشهور شده است که رسانه های خارجی برای مصاحبه با وی وقت بگیرند. علی نژاد مادری است که قاتل فرزندش را بر روی چوبه دار بخشید و به او عمره دوباره ای داد.روزنامه گاردین انگلیس از جمله روزنامه های خارجی است که به سراغ او رفته و در مورد رفتارش در قبال بخشش قاتل فرزندش صحبت کرده است.
وی به این روزنامه می گوید که نخستین بار خواب دیده است که قاتل فرزندش را بخشیده است،اما تاکید می کند که نمی خواسته به این خواب اعتنا کند.
فرزند وی عبدالله حسین زاده در سال 2007 در یک نزاع خیابانی کشته می شود.وی در هنگام مرگش 18 سال سن داشته است.قاتل وی مشخص است. بلال! فردی که هر روز به روز به قصاص نزدیک تر می شود. اما هر چه به روز قصاص نزدیک تر می شده عبدالله بیشتر به خواب مادر آمده و از وی خواسته که قاتل را ببخشاید.
سامره به گاردین می گوید:
چندین روز قبل از روز قصاص عبدالله به خوابم آمد و از من خواست که قاتلش را ببخشم،اما من نتوانستم خودم را قانع کنم که او را ببخشایم؛اما دقیقا دو روز قبل از اعدام قاتل،مجددا عبدالله به خوابم آمد،اما این بار با من صحبتی نکرد و درخواست من برای صحبت را رد کرد.
وی که از طریق تلفن با گاردین صحبت کرده می گوید: تا لحظه ای که طناب را از گردن بلال برداشتم تصمیمی از پیش نگرفته بودم. تصمیمی که در نهایت دل میلیون ها ایرانی و غیر ایرانی را با وی و عملش همراه کرد.
همسر سامره که قانونا می توانست قاتل را ببخشاید،اختیار را به همسرش واگذار کرده بود . عبدالغنی پدر مقتول فقط به سامره توصیه کرده بود که فقط خدا را ببین و اتفاقی که قرار است رخ دهد. در روز قصاص هم وی به همسرش گفته بود تو رنج زیادی کشیده ای و حرف نهایی،حرف توست.هر چه تو بگویی.
سامره اما بعد از بخشش می گوید که مادر بلال گویی دوبال برای پرواز به او داده بودند مادری که اکنون می گوید او نیز خوشحال است که مردم را با این تصمیمش خوشحال کرده است. وی اضافه می کند اینکه ایرانیان او را مادر خطاب می کنند خوشحال است.سامره تاکید می کند زمانی که فردی دیگری را به قتل می رسانده تنها او را نکشته، بلکه پدر و مادر مقتول را نیز کشته است .
سامره مجددا تاکید می کند وقتی مادری بچه اش را از دست می دهد انگار عضوی از بدنش را از دست داده است و او نیز در خلال این سالها احساس می کرده که عضوی از بدنش از دست رفته است.اما اینک و پس از آن بخش احساس آرامش و سبکی می کند.
اشتراک در:
پستها (Atom)