۱۳۹۴/۲/۳

عکس: شباهت بازیگر سریال “در حاشیه” به فردین اتفاقی نیست


Sam-Nouri

تقاطع: سام نوری، یکی از بازیگران مجموعه‌ی تلویزیونی “در حاشیه”، فاش کرد که خواهرزاده محمدعلی فردین، بازیگر فقید سینمای ایران است.

این بازیگر ۴۳ ساله در گفتگویی با “بانی‌فیلم” که روز سه‌شنبه (۱ اردیبهشت-۲۱ اپریل) منتشر شده، گفته: «من تا به حال به این نسبت فامیلی اشاره‌ای نکرده‌ام، آن هم فقط به خاطر آن که ذهنیت پیش نیاید که من خدای ناکرده قصد سوءاستفاده از نام مرحوم فردین را دارم و بیشتر تلاش می‌کنم از قابلیت‌های خودم بهره ببرم. با این حال اما گویا شباهت من با دایی‌ام چنان زیاد شده که آرام آرام همه متوجه آن شده‌اند و این مسأله از یک منظر باعث افتخار من است و از طرف دیگر شاید توقعی را ایجاد کند که من قدرت پاسخ‌گویی به آن را نداشته باشم، چون مرحوم فردین، یگانه بود و نظیری نخواهد داشت و حتی اشاره و محبت مردم در این زمینه، مرا شرمنده می‌کند.»

نوری که پیش از این نیز در کارهای مهران مدیری حاضر بوده، در خصوص چگونگی ورودش به حرفه بازیگری می‌گوید: ««من و علیرضا عصار از دوستان قدیمی هستیم و از طریق وی با آقای مدیری آشنا شدم تا اینکه به پیشنهاد ایشان در “مرد دو هزار چهره” برای نخستین بار جلوی دوربین رفتم. البته من حدود ۲۱ سال در ایران نبودم و در بازگشت به کشور، این آشنایی صورت گرفت. هر چند مادرم خانم فاطمه نوری هم در زمینه بازیگری فعالیت دارند و در کل از کودکی در خانواده‌ای هنرمند پرورش یافته‌ام. مرحوم دایی‌ام زمانی که بازی می‌کردند من کودک بودم و از تماشای کارهای او لذت می‌بردم. گرچه به دلیل سن کم، خاطره چندانی از آن مرحوم ندارم.»

محمدعلی فردین که یکی از محبوب‌ترین بازیگران تاریخ سینمای ایران به شمار می‌رود، ۱۵ سال قبل، در فروردین‌ماه سال ۱۳۷۹ و در سن ۷۰ سالگی درگذشت.

آخرین فیلمی که از فردین به روی پرده‌ی سینماهای ایران رفت، فیلم “برزخی‌ها” ساخته‌ی ایرج قادری در سال ۱۳۶۱ بود که پس از آن‌که با فروش هشت میلیون تومانی، رکورد فروش فیلم در ایران را شکست، توقیف شد و به دنبال آن، ایرج قادری، محمدعلی فردین، سعید راد و ناصر ملک‌مطیعی، ممنوع از فعالیت شدند.

از این جمع، قادری، راد و به تازگی ملک‌مطیعی توانستند به عرصه‌ی سینما بازگردند اما ممنوعیت حضور فردین در سینما تا زمان مرگش ادامه پیدا کرد.

فردین که بارها احضار و بخشی از اموالش نیز مصادره شده بود، تمام آن سال‌ها را در فرش‌فروشی‌ معروفش در میدان ونک تهران سپری کرد و سرانجام پس از مدت‌ها سکوت خبری درباره‌ی او، در روز ۱۶ فروردین ۱۳۷۹، خبر درگذشتش در اثر ایست قلبی منتشر شد و دو روز پس از آن با حضور بیش از صد هزار نفر از علاقه‌مندانش به خاک سپرده شد.

او در مصاحبه‌ای ویدئویی که در سال‌های گوشه‌نشینی انجام داده بود، خطاب به مقامات جمهوری اسلامی گفت: «همیشه این سوال بود که چرا باید بال‌های ما قیچی بشود؟ کار ما کار هنری است کار ذوقی است، یک کسی که بیست و هشت سال، سی سال در این قسمت کار هنری و ذوقی کار کرده یک مرتبه بال‌هایش را بچینند و یا دست و پایش را قطع کنند؛ آن هم در جمهوری اسلامی؛ به نظر من انصاف نیست. ماها هرکدام، آن تعداد انگشت‌شماری که در این سینما بودیم، درواقع تاریخ سینما هستیم. هیچ‌کس نمی‌تواند اسم ما را پاک بکند چون در قلب یک یک این مردم نوشته شده اسامی ما و به هر صورت حق داریم که بگوییم در این سینما سهمی داشته‌ایم.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

به نظر شما رسانه مستقل وجود دارد؟
رسانه مستقل چه ویژگی باید داشته باشد؟