‏نمایش پست‌ها با برچسب گزارش فیس بوکی زنگنه. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب گزارش فیس بوکی زنگنه. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۲/۱۲/۷

آقای جهانشاهی تبریک! منصور کوشان مرد!!

مرده آنست که نامش به نکویی نبرند!                

اصغر آقا (هادی خرسندی)

94512.jpg
منصور کوشان، شاعر، نویسنده، ادیب و از کوشندگان راه آزادی قلم و دمکراسی، عضو فعال کانون نویسندگان ایران، هفته ی پیش در تبعید نروژ به بیماری سرطان از پای درآمد. .......

منصور کوشان، شاعر، نویسنده، ادیب و از کوشندگان راه آزادی قلم و دمکراسی، عضو فعال کانون نویسندگان ایران، هفته ی پیش در تبعید نروژ به بیماری سرطان از پای درآمد.
به جامعه ی مطبوعات و اهل قلم وطن، این ضایعه را تسلیت میگوییم.

------------------------------------------------
آقای جهانشاهی تبریک! منصور کوشان مرد!!
------------------------------------------------
آقای امیرحسین جهانشاهی، سرمایه گذار و دارنده ی فرستنده ی تلویزیونی «رها»، در لندن!، منصور کوشان میشناسید. یکی از نویسندگان و روزنامه نگارانی بود که حقش را ندادید. این یکی مرد، ولی متاسفانه بقیه هنوز زنده اند!
آن زنده یاد در نامه ای که - در تاریخ ۵ دسامبر ۲۰۱۲، برای زنده کردن «مبلغ ناچیز» دستمزدش، -، به مدیران شما نوشته، میگوید:
'' …. آقایان، من با توجه به حسن نظر دوستان و به ویژه گفت و گویی که با جناب حهانشاهی داشتم، هم بابت حقوق ۹ برنامه که جدا از زمان نوشتن آنها، ۱۰ روز نیز بابت ضبط آنها ناگزیر به سفر و اقامت در لندن شدم، با این «مبلغ ناچیز» موافقت کردم …'' …

آقای محترم
در مهاجرت یا تبعید خارج از وطن، بعضی ها، بدون اینکه تحصیلات درست یا رشته ی درآمد مشخص و عیانی داشته باشند، به ثروت و مکنت دست یافته اند و بعضی ها که عمری به اندوختن دانش پرداخته اند و از راه نویسندگی و روزنامه نگاری روزگار گذرانده اند، حاضر شده اند با «مبلغ ناچیز» همچنان در کار فرهنگی خود بمانند. دریغا که شما از پرداخت همین «مبلغ ناچیز» طفره رفتید و نزدیک به بیست تن از روزنامه نگاران و برنامه سازان زحمتکش را بی اجر و مزد گذاشتید و همین که تلویزیونتان با کوشش های صادقانه ی آنها، راه افتاد، ازدسترس آنها خارج شدید. هرگاه هم که خبردار شدید یکی از آنان برای گرفتن حق اش، وکیل گرفته و قصد شکایت قانونی دارد، اول غضب کردید و بعد خیالتان به واقع راحت شد که این ها پول کافی برای ادامه دعوا نخواهند داشت و از عهده ی وکلای شما برنخواهند آمد. تلفن هایشان بی جواب ماند و ایمیل هایشان متنی را که گوئی بادیگاردهای شما نوشته بودند، جواب گرفت که: دیگر ایمیل نزنید، ما پولی به شما نخواهیم داد و جوابی هم به ایمیل های بعدی شما نخواهیم داد.

آقای جهانشاهی!
نمونه ی زنده ی بی مروتی و ناشایستی رفتار شما، متأسفانه همین مرحوم کوشان است که نه شما و نه مدیران تان پاسخی، حتی در حد ادب و فرمالیته ی اداری به نامه ی آن زنده یاد ندادید. حال آنکه او، با اولین نشانه های بیماری سرطان نیاز به تقویت جسمی و جانی داشت. لازم به حدس و گمان نیست که منصور کوشان در شرایطی بهتر، دیرتر از دنیا میرفت.

من با منصور کوشان آشنائی و مراوده ای نداشتم و فقط به عنوان یک ایرانی فرهنگدوست، جزو ستایندگان دورادور او بودم، اما از نزدیک بر آنچه تلویزیون «رها» با او و جمعی از فرزندان فرهیخته ی به غربت افتاده کرد، وقوف و وثوق دارم. کوشان منیع الطبع ما به آن «مبلغ ناچیز» رضایت داده بود تا کمتر از مهمان نوازی دولت میزبان اش استفاده کند و در این رهگذر، برنامه ای هم در خدمت به فرهنگ سرزمین اش ساخته باشد که کمتر کسی چون او چنین سررشته ای برای این کار دارد. تهیه ۹ برنامه ی زمانگیر «فرهنگ ایران از آغاز تا امروز»، و ۱۰ روز نظارت پر وسواس بر ضبط این برنامه ها، و در مقابل ناامید شدن از وصول «مبلغ ناچیز»، آزردگی از اجحاف و بی اعتنائی و بی ادبی، پا به پای پیشرفت سرطان، او را فرسوده تر از آن کرد که با همه ی امکاناتی و احترامی که به عنوان نویسنده ی مهمان در نروژ داشت، به تعقیب قضائی شما و تلویزیون تان بپردازد. چنان بود که گوئی شما را با همه ی موجودی و موجودیت تان، سرجمع جزو همان «مبلغ ناچیز»ی به حساب آورده که دیگر قیدش را زده بود.

آقای جهانشاهی
منِ هادی خرسندی این نامه را بابت اعتباری که شما در مصادره ی حق و حقوق برنامه سازان تلویزیون «رها»، برای خود کسب کرده اید، مینویسم! و امیدوارم روزنامه نگاران و برنامه سازان شریفی که اکنون تلویزیون «رها» را میچرخانند، دو روز دیگر، - یا بعد از انتخابات دیگری که در ایران برگزار میشود! - از حق و حقوقشان محروم نشوند.
آقای محترم!
اکنون منصور کوشان رفته است و گمان نمیکنم هیچ وارثی از جانب او رغبت داشته باشد که از شما طلبکاری کند. این خود مناسبتی است که من، شخصاَ و از سوی برنامه سازان مظلومی که برایم درد دل کرده اند، پیروزی شما را در نبرد با منصور کوشان، تحسین کرده، از دنیا رفتن یکی از طلبکاران تان را به شما تبریک عرض کنم. هرچه خاک آن مرحوم است عمر آقای مهرداد خوانساری باشد.

 

۱۳۹۲/۱۱/۳۰

گزارش فیس بوکی زنگنه از ماجرای خودسوزی

زنگنه در صفحه فیس بوک شخصی اش نوشت: دیروز قبل از ظهر در دفتر مطلع شدیم که فردی در ورودی وزارتخانه، خود را به آتش کشیده، فوری مدیرکل دفتر وزارتی و یکی دیگر از مدیران ارشد برای بررسی موضوع به محل حادثه رفتند و تاکید آقای وزیر این بود که سریعا به فرد آسیب دیده، رسیدگی پزشکی شود. این فرد با فاصله چند دقیقه به بیمارستان نفت و بعد از ظهر هم آنچنان که اطلاع حاصل شد برای بهره گیری از بهترین امکانات تخصصی پزشکی به بیمارستان دیگری منتقل شد.


با توجه به این که تمامی ورودی های به وزارت نفت با دوربین کنترل و ضبط می شود، از این فیلم ضبط شده چنین بر می آمد که فردی حدود پنجاه و چند ساله وارد ساختمان می شود و به اولین باجه رجوع می کند، حدود یک دقیقه با فرد متصدی صحبت می کند و سپس حدود نیم متر از باجه فاصله می گیرد، بدون سر و صدا و پرخاش به دیگران یک بطری ازجیبش درمی آورد که بعداً معلوم می شود بنزین است، در آن را باز می کند و بر روی شانه های خود می ریزد و به سرعت با روشن کردن کبریت، در عملی کاملاً غیرمنتظره برای متصدی باجه و بقیه حاضران خود را به آتش می کشد. در فاصله کمتر از نیم دقیقه بعضی از همکاران که در آنجا حاضرند با در آوردن کت های خود و کپسول آتش نشانی، آتش را خاموش می کنند و این مرحله از ماجرای تاسف انگیز تمام می شود.


این حادثه بسیار تاثرآور بود. واقعا چرا چنین شد؟ چون شکی نیست که آنچه از ظاهر فیلم و صحبت های بعدی با فرد مصدوم بر می آید، این است که این فرد کاملا با قصد آتش زدن خود به وزارتخانه می آید. آن طور که از قول خود مصدوم نقل می کنند، او به باجه مراجعه کرده و تقاضای ملاقات فوری با مدیران ارشد وزارت نفت را داشته است و بعد از آن که از وی خواسته می شود که درخواست مکتوب خود را ارایه کند، اقدام به خودسوزی می کند.


البته همکاران در حال بررسی علت اصلی اقدام این فرد هستند و تمام تلاش خود را نیز برای بهبودی وی انجام می دهند. همچنین برای اطلاع دوستان باید بگوییم که روابط عمومی وزارت نفت، اولین نهادی بود که اخبار صحیح و دقیق این رویداد را به اطلاع خبرگزاری ها و روزنامه ها رسانید